تجلی عشق : مناجات سالکان

دوسـت دارم امشـب از لطف الهـی
لحظه ای با تو نشینم در خفایی
دوست دارم خلوتم آیی به یک دم
درد هجرانـم بگویـم من دمـادم
دوست دارم لحظه های هر قنوتم
لحظه ای از دل بیایی در شهودم
دوست دارم لحظه های هر سجودم
سر به کویت من نَهم با تار و پودم
دوست دارم دامنت را من بگیرم
اشک ها از دیـده و از دل بـریـزم
دوست دارم سر ز کویت بر نگیرم
روز و شب گریم ز دل تا من بمیرم
دوست دارم تا دهم جان را برایت
جـان نا قابـل کنم امشب فدایـت
دوست دارم تـا نمایـی یاری من
در شب مـوت و سـرای فانی من
دوست دارم لحظه ی جان دادنم را
سهـل داری با شفاعت رفتنـم را
دوست دارم تا کنی ما را شفاعت
سالک و عبـاس را هم در ولایت

استاد عباس شهریاری سنگسری