| اَلا ای عاشقـان آواز خـوانیـد |
| زِ وصف عشق اشعاری سرایید |
| دو دستـان را به زانـوها بکوبیـد |
| ز شور عشق و اسـراری بجوئید |
| که عشق عاشقان امشب به راه است |
| امیـد عارفـان امشـب به راه اسـت |
| بریز ای اشک شوق از مستی دل |
| کـه مـی آیـد امیــر اصلـی دل |
| اَلا عبـاس طّبـالان کجـاینــد |
| که شهر عشق را از غم رهانند |
| زنید بر طبل و غم را دور سازید |
| سکـون عشق را در جوش آرید |
| نگوینـد عاشقـان یـاور ندارنـد |
| زِدنیـا رستـگاران دلبـر ندارنـد |