تجلی عشق : جذبه

مرا گردَهی عشق و مستی رهی بس جداست
وگـر تهمتـی هم زننـدم در ایـن ره صفـاست
نگویــم اگـر رحمـت آن را یقینـاً خطاسـت
که رحمت ندانم چه باشد که کفرو جفاست
اگـر درد بـاشـد ز خلـق از بـرایـم دواسـت
وگر هم بود شخص بی درد راهش جداست
اگـر هم تراود زِلب شکـوه ای سـود نیست
نـدارد اثـر ذکـر و از تـارو پـودم جـداست

استاد عباس شهریاری سنگسری