| نام علـی ذکـر شد ذکـر دل انبیـا |
| ولـیّ هر رسـول و علـی بود ایلیـا |
| یاد علـی خود بود شـوق دل اولیا |
| بیعت هر سالکی شیوه ی اهل وفا |
| نور علی خود بود رهبرو هم رهنما |
| هـادی راه وَلا بـود علـی مرتضـی |
| ذکر علی خود بود شافی هر مبتلا |
| سوز دل عاشقـان دافع رنج و بلا |
| فکر علـی اقتداست رفتن سوی خداست |
| حاجی به عشقش رود به کعبه و هم منا |
| کوی علـی خود بود مأمن هر بینوا |
| نیست بجز کوی او موطن اهل فنا |
| علی بود نقطه ای در دل اهل بقا |
| تزکیه ی سـالکان رفتـن راه وَلا |
| صوت علی خود بود زمزمه اش با خدا |
| چـاه لبـالب شده بـا گریـه و بـا ثنـا |
| عشق علی مکتبی ست مکتب اهل صفا |
| گشتـه دو عـالم از او سّـرسـویـدای ما |
| مهر علی خود شده یقظه ای در قلب ها |
| عـارف مجـذوب را کـرده زِعـالـم جـدا |
| صبر علـی خود شده روشنی قلب ما |
| عباس گرفته از آن فیض نهـان بارها |