تجلی عشق : طریقت

گر تو مي خواهي به حق واصل شوي
راه حـق را چـون صفـي نايـل شوي
حبل حق گيري و در اسماء شوي
آگــه از ســر ولـيّ اللّـه شــوي
خود مرو رَه تا مگر در چَه شوي
جان و دل را ده به پير راهبري
عهـد بنما بـا ولـي تا زنـده اي
در طريقت جهد كن پاينده اي
تـابع نظـم شريعت بـاش و بس
ساكن كوي طريقت باش و بس
ذكر گو از دل كه تا چون لا شوي
پـوش سـرّش تا فنـا اللّـه شـوي
سـالـك سيــر فنــاي حـق شـوي
مست و حيران تا به او ملحق شوي
حجم دل خالـي نمـا از غيـر پيـر
صورت فكـريه گيـر بـا فكـر پيـر
تا شوي فارغ ز كثرت در ضميـر
واصل حبل متين باشي به پيـر
تـا تـو را عبـاس باشـد دستگيـر
خود مشو غافل ز ذكر و فكر پير

استاد عباس شهریاری سنگسری