| شـوق تـو در دل کـه مـأوا می کند |
| نقطه ی وحدت مصفـّا می کند |
| شـوق تـو در دل چو خانـه می کند |
| مسلخ عشـق را نشانـه می کند |
| دل ز شـوقت تـا که زاری مـی کند |
| بـاغ دل را آبیـــاری مـی کنـد |
| دل به شوقت هم که نجـوا می کند |
| سـرّ عشقت را هویـدا مـی کند |
| دل که از شوقت مناجـات مـی کند |
| ذکر حق را در خرابـات می کند |
| شوق تو در دل که آشوب می کند |
| پیر را در سیـر مجذوب می کند |
| شوق تو دل را که بی تاب مـی کند |
| ریشه های عشق سیراب می کند |
| شوق تو در دل چو افسون می کند |
| عقل را در عشق مجنون می کند |
| شوق تـو عباس تولّـی مـی کنـد |
| غیـر عشقـت را تبـرّی مـی کنـد |