تجلی عشق : نقش خیال

از نـور یقظـه ات بـزن بـر دل بـی نـوای من
بیـرون رود از دل من تا نفس و تا هوای من
گر از دلم بیرون رود آن نفس و آن هوای من
پاکیزه گـردد از غُبـار آن دل و آن هـوای من
نقش جمـالت را بـزن بر دل بـی صفـای من
رخ بنما به هر زمـان در دل غـم سـرای من
ذکر صفـای دل من تویی تویی تویـی تویی
نقش جمال تو شود مصـدر ایـن هـوای من

استاد عباس شهریاری سنگسری