| سال عام الفیل شد غوغا زمین |
| اسوه ای شـد زاده با حُسن امین |
| شد نشان ها آشکارا در جهان |
| رفت چارده پی ز کسری در میان |
| رمز چارده رمزی از اسلام بود |
| رمـز معصومیـن و هـم اعلام بُود |
| وز نشان ها دیگری شد آشکار |
| گشـت خامُـش نـارآتشـگاه نـار |
| گشت خامُش آن هزاره ناگهان |
| شد عجـایب در زمیـن فارسـان |
| از عجایب دیگری هم شد عیان |
| بُـد نمایـان در زمیـن و آسمان |
| شد هویدا در زمین نور از نهان |
| منتشر شد سوی مشرق همچنان |
| کودکی آمد به ناسوت این زمان |
| لرزشـی آمـد پدیـد انـدر جهان |
| از زمین خیـل ملک تـا آسمان |
| جملگی بودند زین شب شادمان |
| سیـر عیسی شد هویدا از خدا |
| جلوه گـر شد نور ختـم الانبیـاء |
| مصطفی آمد به دنیـا بهر دین |
| تـا شـود هادی مـردم در زمین |
| روز هفـده اولیـن مـاه ربیـع |
| گشت ظاهر در جهان مرد رفیع |
| مصطفی نوریست از نور خدا |
| چون که با جسم آمداوشد مصطفی |
| عاشقان مژده که احمد آمده |
| جسـم احمـد نـور سـرمد آمـده |
| سیری آمد سوی عباس از نهان |
| تـا نمایـد عاشقـان را شادمـان |